معنی ترمز کشتی
حل جدول
لنگر
لغت نامه دهخدا
ترمز. [ت ُ م ُ] (روسی، اِ) آلتی است در ماشین که هر وقت بخواهند با آن ماشین را نگه میدارند گویا لفظ مذکور ماخوذ از زبان روسی است. (فرهنگ نظام). مأخوذ از روسی، آلتی است در اتومبیل و دوچرخه و موتورسیکلت و بعضی از ماشین های دیگر که با فشار دادن آن حرکت ماشین را کند و یا آنرا بکلی متوقف می سازند. و بر چند قسم است و بیشتر بوسیله هوا یا آب و یا روغن کار می کند، ترمزهای روغنی که بیشتر در اتومبیل ها بکار میبرند، هنگامی که راننده پای خود را روی اهرم بگذارد و فشار دهد روغن از لوله های مخصوصی وارد استوانه می شود و بوسیله ٔ فنر صفحه ای را به پیش می راند و چرخ ها را از حرکت بازمیدارد و یاآنکه حرکت چرخها را کند می سازد. (از فرهنگ عمید).
- ترمز کردن، متوقف کردن. ماشین را از حرکت بازداشتن.
- || باستهزاء، ترمز کن، از خشم باز آی. بسیار دعوی دروغین و بی جا مکن. بسیار مگوی.
- ترمز نداشتن، در تداول عامه فاقد نیروی خویشتن داری بودن. فلانی ترمز ندارد در مورد کسی گویند که نتواندهیجان و خشم خود را بضرورت فرونشاند.
ترمز.[ت َ رَ م ْ م ُ] (ع مص) اضطراب کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || جنبیدن. (تاج المصادر بیهقی). یقال ترمزالقوم فی مجالسهم، جنبیدند جهت برخاستن یا برای خصومت. || آماده گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || سخت تیز دادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
کشتی کشتی
کشتی کشتی. [ک َ / ک ِ ک َ / ک ِ] (ق مرکب) بسیار. سخت بسیار. مقابل بس اندک:
نعمت منعم چراست دریا دریا
محنت مفلس چراست کشتی کشتی.
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 509).
فرهنگ معین
(تُ مُ) (روس.) (اِ.) وسیله ای در اتومبیل و ماشین های مشابه که با فشار دادن آن حرکت اتومبیل یا ماشین کند و یا متوقف می شود.، ~دستی ترمزی است که علاوه بر ترمز پایی در اتومبیل تعبیه شده که به وسیله دستگیره ای آن را می کشند.
لنت ترمز
(لِ. تُ مُ) [روس.] (اِمر.) نواری به شکل نیم دایره که روی کفشک ترمز بسته می شود و در وقت لازم به کاسه ترمز می چسبد و آن را از چرخیدن باز می دارد.
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) ترمز کردن.
ترمز
اضطراب کردن، جنبیدن آلتی است در ماشین که هر وقت بخواهند با آن ماشین را نگه میدارند آلتی است در ماشین که هر وقت بخواهند با آن ماشین را نگه میدارند
ترمز کردن
(مصدر) استفاده از ترمز برای کند کردن حرکت (اتومبیل و ماشین دیگر) یا متوقف ساختن آن.
مترادف و متضاد زبان فارسی
مهار، آلت بازدارنده، سد، مانع
فارسی به ایتالیایی
freno
فرهنگ عمید
آلتی در اتومبیل، دوچرخه، موتورسیکلت، و بعضی ماشینهای دیگر که با فشار دادن آن حرکت ماشین را کند میکنند و یا آن را از حرکت بازمیدارند،
فارسی به انگلیسی
Brake
فارسی به عربی
صندل خشبی، کابح
تعبیر خواب
اگر در خواب دید کشتی بود و به سلامت بیرون آمد، دلیل که از غم ها برهد. اگر دید کشتی او بشکست، دلیل مصیبت است. اگر دید در میان دریا کشتی ها و قماش می رفت، دلیل به سفر رود ومال بسیار حاصل کند. اگر بیند در کشتی بود و کشتی ایستاده است، دلیل که در سفر مقیم شود. - محمد بن سیرین
معادل ابجد
1377